آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: شنبه ۸ آذر ۱۴۰۴

    مداخله جو به انگلیسی

    معنی

    interventionist

    interventionist

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج مداخله جو

    مداخله جو به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «مداخله‌جو» در زبان انگلیسی به interventionist ترجمه می‌شود.

    اصطلاح مداخله‌جو به فرد یا نهادی اشاره دارد که به صورت فعال و گاه بی‌موقع یا فراتر از حد معمول، وارد امور دیگران یا موضوعات مختلف می‌شود. این واژه معمولاً بار معنایی دارد که نشان‌دهنده دخالت و تأثیرگذاری مستقیم و گاهی ناخواسته در موقعیت‌ها، تصمیمات یا فرآیندهای بیرونی است. مداخله‌جو بودن می‌تواند در زمینه‌های مختلفی مانند روابط اجتماعی، محیط کار، مسائل اقتصادی یا حتی به صورت استعاری در حوزه‌های فرهنگی و روان‌شناختی به کار رود و معمولاً نشان‌دهنده تمایل به کنترل یا تغییر شرایط بدون دعوت رسمی یا رضایت طرف مقابل است.

    ویژگی‌های مداخله‌جو معمولاً شامل تمایل به ورود به مسائل دیگران، اظهار نظر بدون درخواست، و اعمال نفوذ بر روندها و تصمیم‌گیری‌ها است. افراد مداخله‌جو ممکن است به دلیل احساس مسئولیت، نگرانی یا حتی نیاز به قدرت، وارد عرصه‌هایی شوند که ممکن است از نظر دیگران نامناسب یا مزاحم باشد. این رفتار گاه با واکنش منفی مواجه می‌شود، زیرا می‌تواند احساس محدودیت آزادی یا تحمیل نظر را در دیگران ایجاد کند. مداخله‌جویی باید با دقت و در مواقع ضروری و با احترام به مرزهای دیگران انجام شود تا تأثیرات مثبت آن حفظ شود.

    از منظر روان‌شناسی، مداخله‌جویی می‌تواند نشانه‌ای از نیاز به کنترل، اضطراب یا کمبود اعتماد به نفس باشد. افراد مداخله‌جو ممکن است احساس کنند که بدون دخالت آن‌ها امور به درستی پیش نمی‌رود یا ممکن است با این رفتار به دنبال تأیید و پذیرش اجتماعی باشند. در چنین شرایطی، فهم علت‌های رفتاری مداخله‌جو می‌تواند به بهبود روابط بین فردی و کاهش تنش‌ها کمک کند. همچنین آموزش مهارت‌های ارتباطی و احترام به حریم شخصی دیگران می‌تواند در کاهش رفتار مداخله‌جویانه مؤثر باشد.

    در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی، مداخله‌جویی به معنای دخالت یک کشور یا گروه در امور داخلی یا خارجی دیگران است. در سطح فردی و سازمانی نیز این مفهوم مصداق دارد؛ مثلاً مداخله‌جویان ممکن است در سازمان‌ها تلاش کنند بدون هماهنگی وارد پروژه‌ها یا تصمیمات شوند که این می‌تواند باعث آشفتگی و کاهش کارایی شود. مدیریت مداخله‌جویی در چنین فضاهایی اهمیت دارد تا افراد بتوانند نقش و مسئولیت خود را به‌درستی ایفا کنند و از تضادهای غیرضروری پرهیز شود.

    مداخله‌جویی در صورتی که با آگاهی، احترام و هدفمندی همراه باشد، می‌تواند به بهبود روندها و حمایت از دیگران کمک کند. اما در صورتی که بیش از حد یا بدون در نظر گرفتن شرایط باشد، احتمال ایجاد مشکلات ارتباطی و تضعیف اعتماد وجود دارد. شناخت حد و مرزهای مناسب برای دخالت در امور دیگران، کلید حفظ تعادل در روابط انسانی و سازمانی است و به افراد کمک می‌کند تا نقش مداخله‌گرانه خود را به شکلی سازنده و مثبت ایفا نمایند.

    ارجاع به لغت مداخله جو

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «مداخله جو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مداخله جو

    لغات نزدیک مداخله جو

    • - مداخله
    • - مداخله آمیز
    • - مداخله جو
    • - مداخله جوی
    • - مداخله جویانه
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.